فهم تعارض و تضاد ایران و رژیم صهیونی
یادداشتی تحلیلی پیرامون راهی برای فهم سطح و عمق درگیری با رژیم صهیونی
جمهوری اسلامی ایران در سطوح مختلفی با موجودیت رژیم غاصب صهیونیستی در تعارض و تقابل قرار دارد. اگر نگاهی دقیق تر به نحوه شکل گیری و کارکرد رژیم داشته باشیم متوجه نحوه و شکلی از ایجاد و بودن می شویم که کاملاً متفاوت و متعارض با معنای ایران است.
در واقع قبل از این که مشکل با نحوه رفتار و اقدامات و سیاست های رژیم باشد. موضوع، نحوه ایجاد و بودن این رژیم است.
❇️چرایی و چگونگی وجود رژیم صهیونی ناشی از شکل خاصی از فهم انسان، حکومت، زندگی و سیاست ورزی است که با همه تاریخ و اندیشه و تمدن ایرانی مقابله دارد.
🔸در ایران با سرزمین سروکار داریم؛ با مردم واقعی سروکار داریم که به تدریج ملت ایران شده اند و داستان دارند. در ایران با انسان خردمند و حکیم، آرمان را می فهمیم و می سازیم؛ با همبستگی و پیوستگی معنای حکومت با مصالح مردم و یگانگی آن با خواست خداوند سروکار داریم؛ با جوشش درونی و پیوستگی واقعی میان تاریخ، فرهنگ، سرزمین، ساختار حکومت و ایده ها و آرمان ها روبرو هستیم. در ایران، مردمان، استقلال را می فهمند و میخواهند؛ مردمان آزادی را به نحوی ایرانی می فهمند و می خواهند.
🔸آنچه در ایران جریان دارد وقوع انقلاب اسلامی است که بر اساس حرکت عمومی مردم و حاکم شدن اراده عمومی مردم شکل گرفته است. در طرف مقابل با یک آزمایشگاه و تولیدات بسته بندی شده برای ساخت انسان و دنیایی جدید سروکار داریم.
🦠تولید آزمایشگاهی، پلتفرم پیچیده و بسیار دقیق تمدن غرب برای تولید معنای جدید انسان، ملت، دولت و کشور است. در این آزمایشگاه، یک نمونه برجسته و فوق العاده وجود دارد که رژیم صهیونیستی است و نمونه های دیگر هم(مانند امارات، قطر، بحرین و شاید نمونه های دیگر در سایر نقاط جهان) راه اندازی شده است که هر کدام مقوم و موید نمونه اصلی و در نهایت ربات هایی برای محافظت از اندیشه و تمدن برتری جوی غربی است. یعنی کارکرد این کشورهای ساخته شده و غیرطبیعی، در نهایت تقویت اسرائیل و برتری غربی است و خود این کشورها نیز معمولاً آشکار و نهان در حال پشتیبانی از این نمونه برتر(اسرائیل) مورد نظر غرب هستند.
💢در این شکل از ایجاد دولت و ملت، همه مقدمات ظاهری مورد نیاز به صورتی خاص تهیه و بسته بندی شده، مورد استفاده قرار می گیرد و عدم وجود هویت متصل به سرزمین و شکل گرفته در طول تاریخ به نحو طبیعی، با دمیدن روح تکنولوژی و فناوری پیشرفته و ایجاد نظم پادگانی یا بسیار کنترل شده جایگزین می شود.
⬅️این نحو بودن و این شکل از زیستن در دنیا، به صورت اساسی تقابل معنایی و کارکردی با ایران تاریخی و فرهنگی و انقلابی دارد. این تقابل، وجودی است و هیچ رفتاری جز تحقیر شیوه و مبنای حیات، از دو طرف نسبت به طرف دیگر قابل تصور نیست و تهاجم به بنیان های وجودی، کاملاً طبیعی است.
✴️بنابراین در این زاویه نگاه، درگیری ایران و رژیم غاصب، نتیجه مهمی خواهد داشت، ایران عهده دار عبور بشر از یک مرحله مهم تاریخ است، اگر موفق شود.
✴️ اگر فهم و نظم غربی در این صحنه پیروز شود، این آزمایش موفق، مسیر قطعی آینده بسیاری از کشورها خواهد بود. یک زمین به عنوان ظرف آزمایش، یک ملت ساختگی عمدتاً با تکیه بر نژاد و یک آرمان(پروژه) که تولید شبه توسعه است؛ همین.
✴️ این چنین متولدینی، استقلال و مقاومت و فکر و اراده سیاسی مستقل را نمی فهمند و لذا باید قائل باشیم که اصولاً ملت نیستند. برای درک بهتر موضوع باید به یاد بیاوریم که پروژه انگلستان در غرب آسیا نه تاکید بر ملت ها و شخصیت دادن به آن ها بلکه تراشیدن ملت ها و تنزل معنای ملت به نژاد بود که در نتیجه هیچگاه با ملت های قوی و مستقل و با شخصیت روبرو نباشند و همچنان این مسیر را ادامه می دهند.
📍در چنین سناریویی، جهان ایرانی تمام شده است. هم به لحاظ معنایی و هم طبیعتاً و نتیجتاً به لحاظ جغرافیایی!
🇮🇷ایران در میانه این نبرد سهمگین ایستاده است.🇮🇷
🌱به کانال های 🇮🇷 جمعیت تحول و کارآمدی🇮🇷 بپیوندید◀️